تا هستیم با هم باشیم
دربیابان زندگی می ر فتم دراواسط زندگی برگشتم وبه زندگی نگاه کردم : آن رابیابانی دیدم باد وردپای کی ردپای من ودیگری ردپای خدا. درپایان زندگی برگشتم ودوباره زندگی را نگاه کردم این بار گه گاهی یک ردپادیدم دانستم آن رد پای من است به هنگام سختیها به خدا گفتم چرا درهنگام سختی ها تنهایم گذاشتی؟ خداگفت ای بنده ی ام من تورا دوست داشته ام دوست دارم وخواهم داشت وهرگزتنهایت نگذاشته ونمی گذارم آن یک رد پایی که به هنگام سختیها میبینی آن ردپای من است که تورابه دوش میکشم
نوشته شده در سه شنبه 88/3/26ساعت
12:49 عصر توسط سمانه . شایان نظرات ( ) | |
:قالبساز: :بهاربیست: |